Spur someone (on) to do something: to encourage or make someone to do something
کسی را به کاری وادار یا تحریک کردن.
از این فعل به دو معنی در رایتینگ های خود می توانید استفاده کنید.
اول به معنای تحریک کردن یا تشویق کردن به انجام کاری.
Online-shipping will spur customers on to buy more.
فروش اینترنتی مشتریان را تشویق به خرید بیشتر میکند.
و دوم به معنای باعث شدن که در این معنا در جمله به تنهایی استفاده میشود:
Lower taxes would spur investment and help economic growth.
مالیات های کمتر سبب سرمایه گذاری شده و به رشد اقتصادی کمک میکند.
.
To be down to someone/something: to be the result of one person’s actions or one particular thing
به خاطر چیزی بودن
از این کالوکیشن به جای “به خاطر… بودن” می توان استفاده کرد. مطمئنا این ترکیب در هر رایتینگی جا دارد.
Dramatic reductions in crime rates over the last 20 years aren’t down to policy reforms – they’re because technology has made it harder to commit crimes.
کاهش های شدید در میزان جرم و جنایت در ۲۰ سال گذشته، به دلیل اصلاحات سیاسی نیست - آنها به این خاطر است که فن آوری، ارتکاب به جرم را سختتر کرده است.
.
Initiative: an important new plan or process to achieve a particular aim or to solve a particular problem
برنامه، طرح، تصمیم
از این کلمه در تمام رایتینگهایتان میتوانید به جای Plan یا Decision استفاده کنید؛ تنها باید به کالوکیشنهای آن نیز دقت کنید:
Initiative to do something
Initiative for something
Take the initiative to/for
The benefits of job-hopping include taking on a new challenge, which can be translated into an initiative for self-development, enriched experiences and possibly higher incomes.
از مزایای تغییر مداوم شغل، پذیرفتن یک چالش جدید است، که میتواند به یک تصمیم برای رشد فردی، افزایش تجربیات و شاید درآمدهای بالاتر تبدیل شود.
to believe or say that a situation or event is caused by something.
از کسی یا چیزی نشات گرفتن (باعث شدن)
if people in general attribute a particular statement, painting, piece of music etc to someone, they believe that person said it, painted it etc.
مربوط شدن یا نسبت داده شدن به کسی/چیزی
این کالوکیشن هم از جمله کالوکیشنهایی است که در هر رایتینگ میتواند جای داشته باشد. در جملاتی که نیاز به استفاده از عباراتی مانند باعث شدن:small_orange_diamond: یا مربوط شدن:small_orange_diamond: داشتید، میتوانید از این عبارت استفاده کنید که هم میتواند معنی منفی و هم مثبت داشته باشد.
The fall in the number of deaths from heart disease is generally attributed to improvements in diet.
کاهش تعداد مرگ و میرهای به خاطر بیماری قلبی، معمولا از پیشرفتهای رژیمهای غذایی ناشی میشود.
The job hopping frenzy can be attributed mainly to the remarkable social changes taking place
nowadays.
علاقه به تغییر شغل، را میتوان بیشتر به تغییرات محسوس اجتماعی که امروزه درحال رخ دادن است، نسبت داد.
The beginnings of what we think of as science are attributed to the Greeks.
شروع آنچه ما به نام علم میشناسیم به یونانیها نسبت داده می شود.
.
Potential+Noun: likely to develop in the future
اسم + بالفوه
Potentially+Adj: likely to become in the future
به صورت بالفوه ای + صفت
یکی از کالوکیشن های مورد علاقه من در رایتینگ و اسپیکینگ، استفاده از Potential قبل از اسم و یا Potentially قبل از صفات است. این دو، که تقریبا با هر اسم یا صفتی قابل استفاده هستند، معنی صفت یا اسم را تغییر نمی دهند و فقط نشان می دهند که این اسم یا صفت در آینده تقویت خواهد شد که البته هدف اصلی ما نیز در رایتینگ ها تاکید برروی مشکلات حال و تاثیرات آنها در آینده است. بنابراین بدون اینکه به معنی این کلمات زیاد فکر کنید، سعی کنید آنها را در نوشته های خود همیشه استفاده کنید.
Market managers should be aware of the potential problems which exist in communication with different cultures.
مدیران بازار باید به مشکلات (بالقوه)ی که در ایجاد ارتباط با فرهنگ های دیگر وجود دارد، توجه داشته باشند.
Wind power would bring potentially signigicant environmental benefits.
انرژی باد مزایای زیست محیطی (به صورت بالقوه )محسوسی را به همراه خواهد داشت.
,for : used to introduce the reason for something
، برای اینکه
از این Conjunction به جای Because در تمام نوشته های خود میتوانید استفاده کنید و رسمی تر از Because نیز می باشد.
به وجود کاما قبل از for در این ساختار توجه کنید.
I cannot tell whether she is old or young, for I have never seen her.
من نمی تونم بگم جوان است یا پیر، چون تاحالا ندیدمش.
What is more, crimes and criminals are often glorified; the victims and sufferings are usually ignored in those programs, for audiences are more interested in the fighting
action.
به علاوه، اغلب جنایات و جنایتکاران مورد تشویق قرار میگیرند؛ و قربانیان معمولا در این برنامه ها نادیده گرفته می شوند، به خاطر اینکه مخاطبین به صحنه های جنگی بیشتر علاقه دارند.
Given… : taking something into account/ considering…
با فرض …، با در نظر گرفتن …
Given + noun phrase : با فرضِ
Givan that + clause: با فرض اینکه
این ساختار نیز یکی از ساختارهای مورد استفاده در تمام رایتینگ هایتان میتواند باشد. من به شخصه در دو حالت از این ساختارها استفاده میکنم.
یکی در انتهای پاراگراف، زمانی که میخواهم دلیل گفته شده را جمع بندی کنم و در حالت دوم نیز در ابتدای پاراگراف برای نوشتن جمله Topic Sentence وقتی میخواهیم ارتباطی بین این پاراگراف و پاراگراف قبل بیان کنیم.
به عنوان نمونه، در جمله اول زیر، ابتدا در مورد توانایی های متفاوت دخترها و پسرها بحث کردیم و در انتها میخواهیم جمع بندی از بحث داشته باشیم. در مثال دوم نیز در پاراگراف های قبل در مورد اینکه تنبیه خوب است صحبت کرده ایم و در این پاراگراف میخواهیم در ارتباط با شکل درست آن بحث کنیم.
Given the differences in their inherent abilities, it is right to expect boys and girls to have separate academic pursuits.
با درنظر گرفتن اینکه توانایی های ذاتی پسرها و دخترها متفاوت است، باید انتظار داشت آنها علایق تحصیلی متفاوتی را نیز دنبال کنند.
Given that punishment is essential in shaping a child’s character, how can we do it properly?
با در نظر گرفتن اینکه تنبیه برای شکل دادن شخصیت یک کودک ضروری است، چطور باید آنرا به شیوه درست اجرا کرد؟
Pullback: a reduction in the value, amount, or level of something:
کاهش
Spike (in): a sudden large increase in the number or rate of something
افزایش (یافتن)
از این دو عبارت برای بیان کاهش و افزایش به جای دو کلمه Increase و Decrease در نوشته های Task2 و یا ریپورت های Task1 آکادمیک خود می توانید استفاده کنید. توجه کنید که Pullback فقط اسم است اما Spike هم میتواند اسم باشد و هم فعل.
Pullbacks of more than 15% occurred just a minimum of 20 times during this time period.
کاهش هایی به میزان بیش از ۱۵٪ حداقل بیست بار در طول این دوره زمانی رخ داد.
In the last six months, there has been a spike in unemployment.
در شش ماه گذشته، بیکاری شاهد یک افزایش بوده است.
New telephone orders have spiked in the last two years.
سفارش خطوط جدید تلفن در دو سال گذشته افزایش یافته است.